يك نفر ز اهل ادب مرحوم شد
شهر ما از شاعري محروم شد
روز غسل و كفن و دفن آن عزيز
آمدند از هر طرف اهل تميز
شاعران گرچه كه با هم دشمنند
باز هم يك روح در چندين تنند
در نتيجه شد مراسم غلغله
بيت ها خواندند مانند (وله)
عده اي بيكاره و امضا بگير
جمع دور شاعري زيبا و پير
يك طرف« پاژرو» يك سو« سيلو»
هرطرف خودرو مدل بالا ولو
ميّت از يك فاتحه محروم بود
با كلاسي از همين معلوم بود
بود قبرستان پر از اهل هنر
هر كه فكر خويش و ميّت،در به در
اهل بيت ميّت بنده خدا
اين سو و آن سوي او پخش و پلا
داييش مي كند موهاي سرش
موي او را چنگ مي زد خواهرش
مادرش افتاد گريان روي او
مشت مي زد بر پك و پهلوي او
دختر ميّت سه بار از هوش رفت
همسرش افتاد روي پيت نفت
(شعر ما انگار آش و لاش شد
دبّه ي نفت از كجا پيداش شد؟)
قبر كن هم نعره اي زد :فاتحه!
خواند تلقين را هم از سر تا به ته
ناقد اشعار ميّت غصّه خورد
زير لب ابيات شعرش را شمرد
ناگهان از پشت قبر روبه رو
يك نفر فرياد زد : مدّاح كو؟
يادشان آمد كسي مدّاح نيست
اين يكي افتاده بود از توي ليست
يادشان افتاده بود اما چه سود
هر طرف گشتند مدّاحي نبود
سايه اي پيدا شد از آن دور ها
شل تر از بندينك وافورها
چيپس مي خوردو لبانش مي پريد
پشت سر پاي چپش را مي كشيد
دعوتش كردند نازي كرد و گفت:
«من نمي خوانم ز داغ مرگ جفت
وانگهي با اين اكو مقدور نيست
سيستم مخلص تمامش خارجي است»
عاقبت كوتاه آمد، رام شد
با تراول چك كمي آرام شد
ده دقيقه خواند و زاري كردو باز
روضه پشت روضه با سوز و گداز
آنقدر با تف برامان خوانده بود
ميكروفون در زير باران مانده بود
بعد از آن با غصه لب را باز كرد
«من چگونه گويم از اين كوه درد؟
تسليت مي گويم از عمق جگر
گرچه خود هم داغدارم بيشتر
اين حقير كمترين: حاجي رجب
ذاكري آماده هستم روز و شب
از دگر خوانندگان كم نيستم
بنده هر جايي بخوان هم نيستم
خانه ي بانو «بتي» هم رفته ام
منبر اينترنتي هم رفته ام
نمره ي موبايل من در شهروده
22 30 483
گر بگيرد يك نفر موبايل من
اسم او هم مي رود در فايل من
ميت فوق!از عزيزان من است
پشت ما را نيز داغ او شكست
هر دو يك روح و دو تا تن داشتيم
خانه بالاهاي جردن داشتيم
گاهگاهي تا سحر همراه او
هر دو تا بوديم گرم گفتوگو
بنده و اين ميت عالي مقام
پيش هم بوديم هر شب روي بام
غصّه هايش بود بار دوش من
آخرين دم مرد در آغوش من»
نيم ساعت خالي بسيار بست
عند فوت و فنّ خود در كار بست
عاقبت معلوم شد ميّت زن است
حال و احوال رجب هم روشن است!!!