Archive for جون 2007

مهستی درگذشت روحش شاد…

جون 28, 2007

مه هستي ما فقط تو هستي
ماه و ميخوايم چيكار وقتي تو هستي

تو گذشته و زمان حال آينده اي
تو بدون هميشه سبز تا ابد پاينده اي
تو بدون هميشه سبز تا ابد پاينده اي

تو خود بهاري فصل گلها تويي
قاصد عشق خواننده دلها تويي
تو
خود بهاري فصل گلها تويي
قاصد عشق خواننده دلها تويي

صداي تو عشق آفرينه بدون
براي اين دلهاي خسته بخون
براي اين دلهاي خسته بخون

ميخونم واستون تا زنده هستم
شما بودين كه من امروزه هستم

ميدونم هرچي دارم از شما مردم خوبه
بدونيد تا صدا هست اين دل از شما ميخونه
بدونيد تا صدا هست اين دل از شما ميخونه

دل كوچولو
دل كوچولو
دل ديوونه
ديگه نرووو از خونه
پشيمون ميشي
پشيمون
پريشون ميشي
پريشون
نميدوني ديوونه

مه هستي ما فقط تو هستي
ماه و ميخوايم چيكار وقتي تو هستي

تو گذشته و زمان حال آينده اي
تو بدون هميشه سبز تا ابد پاينده اي
تو بدون هميشه سبز تا ابد پاينده اي

تو خود بهاري فصل گلها تويي
قاصد عشق خواننده دلها تويي
تو
خود بهاري فصل گلها تويي
قاصد عشق خواننده دلها تويي

براي ما همتا نداري بمون
تا دنيا دنياست نرو اينجا بمون

مي دونم موندنم هميشگي نيست
درود بيش زمونه زندگي نيست
چه خوبه وقتي نيستي نام خوب از تو بمونه
چه خوبه دل بمونه تا واسه شما بخونه
چه خوبه دل بمونه تا واسه شما بخونه

بسه دنيا ديگه بسه
تو ديگه كار نده دستم
من به سازه تو ميرقصم
من به سازه تو ميرقصم

همه چي رفته ز دستم
همه چي رفته ز دستم

مه هستي ما فقط تو هستي
ماه و ميخوايم چيكار وقتي تو هستي

تو گذشته و زمان حال آينده اي
تو بدون هميشه سبز تا ابد پاينده اي
تو بدون هميشه سبز تا ابد پاينده اي

جون 18, 2007

نگاه كن من چه بی پروا، چه بی پروا
به مرز قصه های كهنه می تازم
نگاه كن با چه سرسختی تو اين سرما
برای عشق يه فصل تازه می سازم

يه فصل پاك، يه فصل امن و بی وحشت
براي تو كه يك گلبرگ زودرنجی
يه فصل گرم و راحت زير پوست من
براي تو كه باارزش ترين گنجی

نگاه كن من به عشق تو چه ليلا وار
تن يخ بستهء پروازو می بوسم
بيا گرم كن منو با سرخی رگ هات
من اون رگ های پر آوازو می بوسم

تو رو می بوسم ای پاكيزهء عريان
تو روپاكيزه مثل مخمل قرآن
طلوع كن من حرارت از تو می گيرم
ظهور كن من شهامت از تو می گيرم

بيا ، هيچ كس مثل من و تو عاشق نيست
مثل ما عاشق و همسايه و همدم
بيا ، از شيشهء سخت و بلند عشق
مثل ارابهء نور رد بشيم با هم

نگاه كن ، من چه شبنم وار، چه شبنم وار
به استقبال دستای خزون می رم
هراسم نيست از اين سرمای ويران گر
برای تو ، من عاشقانه می ميرم